مژده ای دل مشتاقان بسر خواهد رسید
وز پس این تیره شب تابان سحر خواهد رسید
ای زبان کم شکوه کن از تلخی ایام هجر
دوره ای شیرین تر از شهد و شکر خواهد رسید
دیگر ای چشم از اسف برما مکن طوفان نوح
کآرزوی دل امید جان ز در خواهد رسید
خویش را ای جان مسوزان در شرار اشتیاق
کان همایون شاهد دور از نظر خواهد رسید
دیگر ای یعقوب سیل اشک در دامن مریز
یوسف گم گشته خندان از سفر خواهد رسید
نا امید و خسته در صحرای مپوی ای کاروان
رهبر گم گشتگان در بدر خواهد رسید
بی کس و بی چاره را گو از تجاوز ها منال
داد خواه بی کسان خون جگر خواهد رسید
گر ز طغیان تم ها بر لب آمد جان چه باک
مصلح کل منجی نوع بشر خواهد رسید
- شنبه
- 12
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 7:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه