• دوشنبه 3 دی 03


شعر مدح و فراق امام زمان(دارم از هجر رخت حال پریشا که مپرس)

2117
2

دارم از هجر رخت حال پریشا که مپرس    
خون دل می چکد از دیده ی گریان که مپرس
همچو پروانه پر سوخته ی سرگردان        
گشتم آواره ز هر منزل و سامان که مپرس
بهر دیدار گل روی تو ای گلشن حسن    
شده ام خوار تو چون خار گلستان که مپرس
خرمن عمر مرا هجر رخت آتش زد          
سوختم شمع صفت از غمت آن سان که مپرس
بس که از ماتم هجران رخت نالیدم             
عافبت ناله ز دستم شده نالان که مپرس
هاشمی گفت به  امید وصالت هر شب
خون می چکد از گوشه چشمان که مپرس

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 8:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران