• دوشنبه 3 دی 03


شعر مدح امام زمان(ای آن كه بود منزل و مأوای تو چشمم)

2369
1

ای آن كه  بود منزل و مأوای تو چشمم         
باز آ که نباشد به جز از جای تو چشمم
در راه تو با دیده ی حسرت نگرانم        
دارد همه دم شوق تماشای تو چشمم
گر قابل  دیدار جمال تو نباشد                
ای کاش که افتد به کف پای تو چشمم
تا چند دهی وعده ی دیدار به فردا       
شد تار در اندیشه ی فردای تو چشمم
تا کور شود دیده ی بد خواه تو بگذار      
یک لحظه فتد بر قد رعنای تو چشمم
تا عکس تو در آینه ی دیده ام افتد      
باز ست هماره به تمنای تو چشمم
باز آی و قدم نه بسر دیده که شاید          
روشن شود از پرتو سیمای تو چشمم
چون دیده ی نرگس  که شد از روی تو روشن   
دارد هوس نرگس شهلای تو چشمم
من خسرو مداحم و با کثرت عصیان
باشد به جزا بر تو و آبای تو چشمم
شاعر:خسرو

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 6:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران