هجران کشیده ایم و نشان از نگار نیست
کو عاشقی که بر غم هجران دچار نیست
ماندن در انتظار امید طلوع صبح
بی فایده است گر دل شب زنده دار نیست
دیگر خدا محل به دعامان نمی دهد
بر قول و فعل اهل گنه اعتبار نیست
دور از حبیب دل به تغافل سپرده ایم
این رسم عاشقی ِ دل بی قرار نیست
بی اشتیاق گفتن ذکر فرج چه سود
کوثر بدون لطف عطش خوشگوار نیست
غافل ز یاد یار به غم مبتلا شدیم
آیینه ی من از اثرات غبار نیست
ما زنده می شویم به ذکر غم حسینع
دلمرده است آنکه دلش سوگوار نیست
چون کربلا بنا به دل عاشقان اوست
کو عاشقی که با حرمش همجوار نیست
- یکشنبه
- 13
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 16:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه