• دوشنبه 5 آذر 03


شعر شهادت حضرت زهرا(خانومم مثل قدیما ، مثل اون قدیم قدیما)

5645
10

خانومم مثل قدیما ، مثل اون قدیم قدیما
تو بخند بازم هوای، خونمون مثل قدیم شه
خانومم هم بودی همسر، هم برام بودی یه مادر
بابای یتیمای شهر،بعد تو باید یتیم شه
خانمم بگو ان شاءالله ، خوب میشم نَرم دم چاه
شب مرگه زنده گیم شه،اگه باز حالت وخیم شه
آسمون من،به جون من، تو هستی صاحب خونه سایبون من
قد كمون من ،جوون من، از زخم سینت داره می ره خون من
شد دعای من، نوای من ،خدا تورو نگه داره، برای من
یك نگاه ببین، فقط همین، آسمون ابری تره یا چشای من
حبیبه ،غم نگات عجیبه ، حبیبه برا علی غریبه
خانمم چیه قضیه، راسته یا فكر علی ه،
كر كنم یكی دو ماهه،  كه تو بازو بند می بندی
خانمم باشه نخندو، تو خونت نقاب ببندو
باشه من تابوت می سازم، تا كه باعث شه بخندی
خانمم یه لحظه دیدم، رخت و كاش نمی دیدم
كه شده مثل كسی كه ، اُفتاده از رو بلندی
فاطمه بال و پر شكست،گوهر شكست
دل تو همراه دل حیدر شكست
تو دست علی سپر شكست
وقتی كه پهلوت زهرا پشت در شكست
در جدا شده،دعوا شده،دیدم كه خونمون برو بیا شده
شدت صدا، این جور می گفت،فاصله بین دنده ها شده
شاعر:مهدی مختاری

  • سه شنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 7:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران