فاطمه ای رازها در سینه ات
جان به قربان دل بی کینه ات
ای قرین دردهای مرتضی
در پس در یاور شیر خدا
نور پاکت قبل از ایجاد زمین
خلق شد زامر خداوند مبین
سینه، مالامال حی لایزال
عشق در این دل نمی یابد زوال
هم تو حورایی و انسان فاطمه
قبل اَن یَخلُق ز مافیها همه
چار نور پاک را تو مادری
هفت بحر و آسمان را سروری
انبیا ریزه خور خان تو اند
اولیا هر یک به قربان تو اند
رحمت بی حَدّ بَر اهل زمین
نیستی تنها برای مسلمین
فاطمه ای آنکه کفوی برعلیست
ظلم بر زهرا عداوت با نبی ست
ای ملک بانو و انسان رو که ای
گرد شمع مرتضی پروانه ای
خلق عاجز مانده از قدر تو اند
کور و گنگ و عمی بحر تو اند
خوش به احوال محبان شما
دوستان و لطف و احسان شما
هر گرفتاری برون زین در شود
ریگ جوی تیره او دُر شود
چشمه آب حیاتی فاطمه
اسوه صبر و صلاتی فاطمه
بوده ای نه سال همپای علی
قلب پاکت با علی شد منجلی
منزل نورانیت خشت و گلیست
خشت خامش پخته تر از هر دلیست
کیست آنکه باز بشناسد تو را
جز نبی و جز علی مرتضی
ای ملائک تا ابد همدرد تو
درد تنهایی و درد مرد تو
قاصدی آمد به باغ تو فرود
باب فتحی برغم و دردت گشود
مصحف تو سینه پر درد توست
حرف جبریل امین در نزد توست
بعد پیغمبر میان حزن و آه
بهر دلداری تو او شد گواه
از سرشکت های وهو دارد بقیع
ز آبرویت آبرو دارد بقیع
یافتی تا همسرت را در خطر
بازویت بشکست تا آمد ظفر
بین کوچه باز کردی جست و جو
کم نشد از شوهرت یک تار مو
در کشاکش بین آن دیوار و در
سینه ات را کرده ای بر او سپر
ای شهیده ای حمیده ای غریب
بر لب طفلان تو امن یجیب
بسترت همرنگ دشت لاله هاست
باغبان هم صحبت آلاله هاست
حیف عمرت در زمین کوتاه بود
سهم حیدر در فراغت آه بود
هفت شهر عشق ویران شد همه
یک علی یک خانه بی فاطمه
ای علی نشناس های تیره خو
نیست لایق هر که را یارای او
از چه می گویید زهرا کشته شد
جسم او با خاک و خون آغشته شد
بانگ تکبیر از فراز ماذنه
مانده از ایثار زهرا یک تنه
شاعر : جواد کلهر
- سه شنبه
- 23
- آبان
- 1396
- ساعت
- 19:41
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
جواد کلهر
ارسال دیدگاه