ای وای من،ای وای من،تنهام نذار زهرای من
برای زنده بودن، تنها بهونَمی تو
نه ساله كه عزیزم ،چراغ خونَمی تو
می دونی این روزا علی، دلش به غم اسیره
كدوم زنی از شوهرش ،تو خونه رو می گیره
زخمی شده صورت تو، علی برات بمیره
داره می شه چشام پر آب،تنها می شه ابوتراب
ای وای من،ای وای من،تنهام نذار زهرای من
از خونه دیگه داری، بار سفر می بندی
تابوتِ تو می بینی، بعد سه ماه می خندی
از درد پهلو گفتی كه، از جا نمی شه پاشم
یا كه تو بسترم دیگه ،نمی شه جابجا شم
می رم كه دیگه نمی خوام ،شرمنده ی تو باشم
چه نیمه جونه پیكرت ،بگو چی اومد به سرت
داره می شه چشام پر آب،تنها می شه ابوتراب
ای وای من،ای وای من،تنهام نذار زهرای من
ابری شده آسمونو، بازم بارون گرفته
در و دیوار خونَمون،چه بوی خون گرفته
می گی خداحافظ علی،موقع رفتم شد
یه روز تو آتیش پر خون،معجر و پیرهنم شد
این خونه قتلگاه برا،خودم و محسنم شد
می خونه اشك و آه من
مگه چی بود گناه من
بایِ ذَنبٍ قُتِلَت
شاعر:مهدی میرداماد
- چهارشنبه
- 16
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 6:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه