به دلم اُفتاده مادر،زخم تو شفا می گیره
خوب می شه مادر دوباره ،خونمون صفا می گیره
به دلم اُفتاده مادر،دوری از عجل می گیری
زخم پهلوت می شه درمون،تو منو بغل می گیری
به دلم اُفتاده مادر،ای كه چشمات مهربونه
خوب می شه دست شكسته ات،می زنی موهامو شونه
به دلم اُفتاده مادر،بابای ما كه امیره
از غریب در میاد و ،ذوالفقار به كف می گیره
به دلم اُفتاده مادر،مثل دوره ی پیمبر
رو زبونا باز می اُفته،نام با صفای حیدر
بعضی وقتا هم می ترسم،سراغ از عجل بگیری
پیش چشمای تر ما، تو نفس نفس بمیری
یه نگاهی به حسن كن،مهربون رحمی به من كن
لااقل برا حسینت، بیا و فكر كفن كن
به دلم اُفتاده مادر،می رسه جمعه ی موعود
پسرت مهدی می آد و ،راه دشمن می شه نابود
یه نگاهی به حسن كن،مهربون رحمی به من كن
لااقل برا حسینت، بیا و فكر كفن كن
شاعر:جواد مقدم
- چهارشنبه
- 16
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 6:57
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه