من ماه عالمینم
خورشید کاظمینم
نور دل حسینم
نور دل حسینم
بابا رضا کجایی
می سوزم از جدایی
در حجره جان سپارم
در حال احتضارم
من همدمی ندارم
من همدمی ندارم
بابا رضا کجایی
می سوزم از جدایی
بر دیده ام ستاره
در سینه ام شراره
با قلب پاره پاره
با قلب پاره پاره
بابا رضا کجایی
می سوزم از جدایی
دردا که رفتم از حال
از بس زدم پرو بال
در لانه افتادم
از فرط ناتوانی
بابا رضا کجایی
می سوزم از جدایی
گوئید تشنه جان داد
خاموش شد ز فریاد
از این غریب تنها
پرسند اگر نشانی
بابا رضا کجایی
می سوزم از جدایی
- دوشنبه
- 21
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 6:31
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه