• جمعه 2 آذر 03


شعر سینه زنی و شور حضرت ابالفضل عباس( ارض و سماء گشته خموش)

6029
27

ارض و سماء گشته خموش
از علقمه آید به گوش
بانگ غم و هجران
پیچیده بانگی در فضا،
گوید اخا ادرك اخا
بازا برادر جان
ای مهربان بازا
كه زیر دست و پا سقا، دیدنی شده
ساقی لب تشنه به زیرو خنجر و دشنه، رفتنی شده
برخاك غم افتاده ام از صدر زین
شد غرق در خون لاله ی ام البنین
یا حسین  یا حسین ما را ببر كرببلا
***
در ره كه می آیی به سوی علقمه
ناله ی غریبی من پیچیده تو كربلا
پهلوون لشكرت افتاده زیر دست و پا
یا حسین  یا حسین ما را ببر كرببلا
***
جای عمود آهنین،بر فرق من مولا ببین،افتاده ام از پا
افتاده از دستم علم،گردیده دستانم قلم،ای زاده ی زهرا
دستی ندارم من، كه بر سینه گذارم من، نور عین من
هستم ابوفاضل،نشد سقایی ام كامل،ای حسین من
ای چاره ساز سینه های بی قرار،خفتم به خون و از كفم چاره شده
دادم به طفلان وعده ی آب فرات،شرمنده ام مشكم ببین پاره شده
پیكر من و نبر به سوی خیمه از كرم
می كشم خجالت از بچه های اهل حم
یا حسین  یا حسین ما را ببر كرببلا
***
وقتی كه افتادم ز زین،خوانده مرا ای نازنین،آهنگ غمناكی
آمد خمیده دلبری،پهلو شكسته مادری، باچادر خاكی
پر شد شمیم یاس،كنار مرقد عباس،در این علقمه
پیچیده در صحرا الا ای زاده ی زهرا،بوی فاطمه
گویدبیا ای نور چشمان ترم،من قد خمیده ،دلشكسته مادرم
آقا ببین بگرفته زهرا مادرت،از مهربانی بر سر زانو سرم
نمی دونم چرا قد مادرت كمونی بود
چرا یاس مدینه صورتش ارغوونی بود
یا حسین  یا حسین ما را ببر كرببلا
***
از شوق دیدار حسین،دارم به سینه شور و شین،من بنده ی شاهم
رؤیای شب هایم شده،آهنگ لب هایم شده،كرببلا خواهم
كرببلای تو،ضریح با صفای تو،قبله ی دل ِ
گنبد طلای تو،طواف كربلای تو،حج كامل ِ
عباس علمدار و عموی مهربان
قد ضریحش از زمین تا آسمان
هی از خودم میپرسم از دلواپسی
آخر چرا كوچیك قبر پهلوون
بده حاجت دل غریبم و ارباب حسین
وعده ی من و شما باشه تو بین الحرمین
یا حسین  یا حسین ما را ببر كرببلا
شاعر:مهدی فکوری

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران