بر زمین افتاد، لالۀ یاسم
شد جدا از تن، دست عباسم
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل 2
رفتی و بی تو، شد نصیب من
گریۀ زینب، خندۀ دشمن
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل 2
جام خالی در، دست طفلان است
چشمشان بر تو، سوی میدان است
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل 2
تا به خون خُفتی، در دل صحرا
زائرت گردید مادرم زهرا
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل 2
با کدامین دل، ای علمدارم
بی تو رو، سویِ خیمه ها آرم
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل 2
با کدامین دست، ای سراپا خون
آورم تیر از، دیده ات بیرون
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل 2
- سه شنبه
- 22
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 6:25
- نوشته شده توسط
- یحیی
امیر