عشق اگر عشق است سرگردان راه زینب است
ناز و مهر مهرورزان از نگاه زینب است
زن نگو مردان عالم مانده در مردانگیش
تابش خورشید غیرت از پگاه زینب است
یک زن و این قدر قدر و منزلت نزد خدا
برترین سوگند مهدی هم به جاه زینب است
گاه و بی گاه از دو چشمم اشک می بارد بر او
این بِلا تکلیفی چشم از نگاه زینب است
های هایش هو هوی باد است در گیسوی بید
شیون باد خزان از آه آه زینب است
حق به عشق او حجاب کعبه را انداخته
رنگ رخت کعبه از رخت سیاه زینب است
یک طرف خورشید امید است به روی نیزه ها
در کنار نیزه ی خورشید ماه زینب است
اشک و آه و ناله ی ایتام سربازان او
دختری کوچک علمدار سپاه زینب است
شاعر : محمود کریمی
- سه شنبه
- 22
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 20:43
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه