شبی که دیده خود پر ستاره می کردم
برای غربت دل فکر چاره می کردم
به دانه های چو تبسیح اشک در دستم
برای آمدنت استخاره می کردم
نماز عاشقی من شکسته شد اما
سلام بر تو زدار العماره می کردم
من از محله آهنگران بی احساس
گذر نمودم ودل پر شراره می کردم
یکی سفارش تیر سه شعبه ای می داد
دعا برای سر شیر خواره می کردم
غریب تر زدلم روزگار چون می خواست
به کودکان غریبم اشاره می کردم
- شنبه
- 26
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 17:37
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه