• دوشنبه 3 دی 03


شعری در وصف حضرت مسلم(میان کوچه منتظر غریب ایستاده ام)

1226

میان کوچه منتظر غریب ایستاده ام
به خواب رفته سایه ام به خویش تکیه داده ام
چو جبرئیل زخمی ام میان دو قوم خود پرست
شهاب آسمانی ام ، به چاه فتاده ام
به زخمهای بال خود کمی نگاه می کنم
و خوب فکر می کنم به انتهای جاده ام
به آیه های روشنم توجهی نمی شود
ستاره شمالی بدون استفاده ام
به پای نامه خودم هنوز گریه می کنم
چنان که سیل میبرد منی که کوه زاده ام
به جستجوی ریشه هراس و ترس می رود
کسی که شخم می زند به مزرع اراده ام
بگو که کشته می شود جوان و نوجوان تو
بگو وصیت مرا به پیر خانواده ام

 

  • شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 17:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران