فصل نبوغ گریه کنان ات محرم است
آری محرمی که پر از غصه و غم است
در پای روضه های شما ای امام اشک
حتی اگر که جان بدهم باز هم کم است
حک شد به روی سینه ی سینه زن شما
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
بر ساق عرش حضرت رحمان نوشته است
باز این چه نوحه و چه عزاو چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
از گریه ی ملائکه پی برده ایم ما
حتما عزای اشرف اولاد آدم است
هر کس که از مصیبت تان آب میشود
بر زخم های پیکرتان نیز مرهم است
امشب که آمدی به حسینیه - از کرم
گلچین نکن - ببر و بگو جنس درهم است
شاعر:علیرضا خاکساری
- یکشنبه
- 27
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 9:32
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه