مدینه منم اهل کویت دلم پر کشیده به سویت
بُود در دلم آرزویت منم اهل کویت
ای خاک تو سرمه ی دیدگان تر من
ای نور وادی تو دین من باور من
گنج نهان در تو فجر من و کوثر من بهشت دل مضطر من
یا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه جان
******
مدینه شنیدم ز طغیان شده مرتضی دل پریشان
دو سبط نبی دیده گریان ز یک غصه نالان
این غصه که فتنه با دین و قرآن عجین شد
این غصه که حیدر از حیله خانهنشین شد
این غصه مادر از کینه نقش زمین شد دل هر دو عالم حزین شد
یا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه جان
******
رسیده ز جور و جنایت گل مصطفی بر شهادت
فدا کرده جان با شجاعت به راه ولایت
به یاری رهبرش فاطمه جان فدا شد
او کشته ی فتنه ی اهل ظلم و ریا شد
اینها همه منشأ داغ کرببلا شد همانجا که محشر به پا شد
یا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه جان
******
به ماریّه غوغا به پا شد به آل پیمبر جفا شد
سر حجّت حق جدا شد گل نیزه ها شد
وا غربتا از غم پهلوانی دلاور
از پیکر اربا اربا و پر خون اکبر
از تیر سه شعبه و حلق اصغر قدش خم ، از این غم ، پیمبر
مظلوم حسین یا حسین یا حسین یبن زهرا
شاعر : امیر عباسی
- سه شنبه
- 29
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 10:13
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه