آن شب علی از هجر زهرا ناله می زد
بر گِرد روی ماه او غم هاله می زد
رُخسار زينب را سِرشک ديده می شُست
آنسان كه بوسه بر رُخ گُل ، ژاله می زد
كلثوم از بس لطمه بر رُخ زد تو گویی
بر چهره اش مانند لب تبخاله می زد
دیده تن نيلی رُخش را هم ز سیلی
صِيحه به وقت شُستنش غَساله می زد
رخسار مولا با زبان بی زبانی
فرياد طاقت سوز چندين ساله می زد
میرفت عِماری از جلو از پی علی هم
مانند سلمان و اباذر ناله می زد
تنها نه امسال اين غزل پرداخت «رونق»
ابيات حزن انگيز را هر ساله می زد
- دوشنبه
- 8
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 20:7
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج محمد رونقی مازندرانی
ارسال دیدگاه