حدیث درد و غربت تو قاتل جون حسنه
مرو مرو که رفتن تو آتیش به جونم میزنه
شبیه پیرا راه میری اگر چه تو هستی جوون
کی دیده گل توی بهار بشه خزون تر از خزون
صورت نیلی ، زسیلی ، میکُشه ما رو آخر
رزق دل ما ، ز داغِت ، ناله و سوز و شرر
ببین که عُمر زینبت ، دیگه بهاری نداره
اشکای آلاله ای ام ، شبیه بارون می باره
وای ، مرو مادر
******
دعا برای شفای تو میکنه بین سجود
تموم غصههای فلک توی نیگاه بابا بود
شب غم و درد بابا نداره انگار سحری
خجالت از تو میکشه به اشک و سوز جگری
شکسته پهلو ، شدی تو ، به راه حفظ ولی
نوای عشقت به پشت در خونه یا علی
شریعت و مصحف و دین ، همیشه مدیون غمِت
قسم به اشک تو بابا ، خراب و دلخون غمِت
وای ، مرو مادر
******
نمی دونم که علّت گریه های حسن چیه
بگو بگو که ماجرای پیراهن و کفن چیه
مادر قد خمیده ی من ای به نبی نور دو عین
بگو بگو چرا زیر لب فقط میگی حسین حسین
گویا می بینی ، که میشه ، به پسر تو جفا
سر حسین ، تو میشه ، جدا ولی ز قفا
میشه تو راه کوفه و ، شام بلای دشمنان
همسفر زینب تو ، عُمرِ سعد شمر و سَنان
وای ، مرو مادر
شاعر : امیر عباسی
- سه شنبه
- 29
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 10:24
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه