از الطاف ذات حق گرم شور و آواییم
از ازل الی الابد خاک کوی زهراییم
ما ، که بر ولای او اسیریم کاش می شد که براش بمیریم
وای
******
ای در گلشن عصمت گل یاس پژمرده
بین آن در و دیوار پهلویت شد آزرده
تو ، دلداده ی عشق مولایی در پشت در شدی فدایی
وای
******
که دیده در این عالم یاس و طلعت نیلی
بیت الّه کجا ، آتش حوریه کجا ، سیلی
شد ، آتش کینهها شعلهور مجروحه شدی در پشت در
وای
******
آخرش تو این دنیا ای که شمس افلاکی
قاتل حسن میشه داغ چادر خاکی
آه ، از آهِ پر شرار حسن از دیده ی خونبار حسن
وای
شاعر : امیر عباسی
- سه شنبه
- 29
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 10:44
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه