• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت حضرت زهرا(ع)،(تا تیر غمت قلب مرا کرده نشانه)

3059
1

تا تیر غمت قلب مرا کرده نشانه

آتش کشد از هر نفسم بی تو زبانه

بردار سر از خاک غم ای ماه یگانه

اطفال تو بیدار نشستند به خانه

 

گویند پدر، مادر ما آمده یا نه

تنها نه زداغ تو همین بال و پرم سوخت

آنگونه زدم ناله که پا تا به سرم سوخت

خورشید صفت ماه زآه سحرم سوخت

تنها نه سراپای وجودم جگرم سوخت

از بس که کشیدم زجگر ناله شبانه

بی همدمم و همدم شام و سحرم رفت

زهرای جوان همسر نیکو سیرم رفت

از دل نرود گر چه زپیش نظرم رفت

رکن دگرم همره رکن دگرم رفت

ای کاش روانم شود از جسم روانه

ای خاک چه شد همدم رنج و محن من

کو مادر دلسوز حسین ع و حسن ع من

کو هم سخن زینب س شیرین سخن من

عالم همه جا آمده بیت الحزن من

تا گشته نهان زیر گل آن ماه یگانه

یک عمر به هر مهلکه من پای نهادم

چون رعد خروشیدم و چون کوه ستادم

یک لحظه به آن مهلکه ها پشت ندادم

اما به غم مرگ تو از پای فتادم

از پای درانداخت مرا بی تو زمانه

با یاد تو بر شرح غمم خاتمه ای نیست

در هجر تو گر جان بدهم واهمه ای نیست

مرگ است حیاتی که در آن فاطمه ای نیست

خاموشم و بعد از تو مرا زمزمه ای نیست

زندان سیاهم شده بی روی تو خانه

برخیز و بیافکن به سوی ما نظری را

با ما به سرآور شب تاری، سحری را

بین دختر بی مادر خونین جگری را

چون می گذرد جوجه ی بی بال و پری را

گر مادر او باز نگردد سوی لانه

شاعر:استاد سازگار

 

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 5:52
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران