جهادِ فاطمه س بر یاری امامش بود
اگر چه شیر خدا یار و هم مرامش بود
صدای ناله ی او در مدینه می پیچید
زپا افتادن او لحظه ی قیامش بود
اگر چه ناله و فریاد او جواب نداشت
ز زخم سینه ،علی ع دوستی ، پیامش بود
عجب مدال علی ع دوستی به او دادند
تمام جایزه اش هتک احترامش بود
زپا فتاد ولی لحظه ای زپا ننشست
جهادِ دیگر او گریه ی مدامش بود
زدست و پهلو و رخسار و سینه نگفت
تمام غصّه ی او غربت امامش بود
کسی که داد زپشت درش رسول ص ، سلام
سکوت اهل وطن پاسخ سلامش بود
زدرد سینه و پهلو نفس نفس می زد
علی علی ع به نفس های صبح و شامش بود
غریب ماند میان مهاجر و انصار
کسی که حضرت جبریل هم کلامش بود
زاشک و خونِ دل ، این نکته ثبت کن «میثم»
زمامدار فلک ، ریسمان ، زمامش بود
شاعر:میثم
- پنج شنبه
- 1
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 15:20
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه