از غدیر چو پایان یافت هفتاد و دو روز
گشت از داغ نبی ص یثرب سراپا شور و سوز
بعد مرگ خواجه ی لولاک خصم کینه توز
داد کفر و شرک و خُبث طینت خود را بروز
کرد حقّ شیر حقِّ را از ره بیداد غصب
فاش می گویم صنم جای صمد گردید نصب
از سقیفه آتشی برخواست عالم را گرفت
دود آن تا حشر، چشم نسل آدم را گرفت
شعله هایش دامن آیات محکم را گرفت
دامن زهرا س و بیت الله اعظم را گرفت
مرکز وحی و نبوّت طعمه ی آن نار شد
قتلگاه محسن و زهرا س ، در و دیوار شد
از هجوم دشمنان بیت خدا را در شکست
پهلوی زهرا س مگو پهلوی پیغمبر ص شکست
رکن قرآن قلب احمد ص سینه ی حیدر ع شکست
فاش گویم هر دو رکن فاتح خیبر شکست
ظاهراً با یک لگد محسن در آنجا کشته شد
باطناً یک سوّم اولاد زهرا س کشته شد
غنچه ی نشکفته ی گردیده پرپر محسن است
کشته ی راه پدر در بطن مادر محسن است
اوّلین قربانی ساقیّ کوثر محسن است
مُهر مظلومیّت آل پیمبر ص محسن است
محسن زهرا س که جان در مکتب ایثار داد
جان به یاریّ پدر بین در و دیوار داد
خون محسن ضامن احیای قانون خداست
خون محسن خون حیدر ع خون ختم الانبیاست
خون محسن آبیار بوستان مصطفاست(ص)
خون محسن گُلبن توحید را آب بقاست
نا رسیده میوه ای بود و جدا شد از درخت
کس نداند جز خدا اینجا چه ها شد با درخت
حیف از محسن که رخسار برادر را ندید
در بر مادر فدا گردید و مادر را ندید
داد جان در راه حیدر ع لیک حیدر ع را ندید
روی بابا روی مادر روی خواهر را ندید
کودکی نازاده در بیت سیادت کشته شد
حیف از آن کودک که او پیش از ولادت کشته شد
از سقیفه باب کینه تا قیامت باز شد
از سقیفه ظلم و جور و حقّ کشی آغاز شد
از سقیفه نغمه ی غصب خلافت ساز شد
از سقیفه زاغ زشت فتنه در پرواز شد
«میثما» آغاز بیداد و جفا آن روز بود
روز عاشورای آل مصطفی ص آن روز بود
شاعر:میثم
- پنج شنبه
- 1
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 15:12
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه