• جمعه 2 آذر 03


اشعار شهادت حضرت فاطمه(س)،( دیو را با خانه ی انسیّة الحورا چه کار؟)

2591

 دیو را با خانه ی انسیّة الحورا  چه کار؟

دود را با چشم خورشید جهان آرا چه کار؟

دشمن و بیت و لایت، هیزم و باغ بهشت

شعله ی آتش ، تو را با صورت زهرا س چه کار؟

 

تازیانه شرم کن این دست، دست فاطمه س است

ای فشار در ، تو را با عصمت کبرا چه کار؟

مرد کو، تا آورد دستی برون از آستین

این همه نامرد را با یک زن تنها چه کار؟

بوستانِ وحی و شیطان روبه و شیر خدا

ریسمان ظلم را با بازوی مولا چه کار؟

بیت حقّ را هیچکس نگشود با ضرب لگد

درد را با پهلوی انسیّة الحورا چه کار؟

فاطمه س پشت در آمد گفت با آن سنگ دل

ما عزا داریم ای ظالم تو را با ما چه کار؟

ای مغیره بشکند دستت که کوثر را زدی

هیچ دانی ضرب دستت کرد با زهرا س چه کار؟

مجتبی ع می گفت وا اُمّا خدا داند که  کرد

با دل شیر خدا فریاد وا اُمّا چه کار؟

ای که انکار شهادت می کنی از فاطمه س

هیچ دانی با تو ذات حقّ کند فردا چه کار؟

کاش بودی کاش  می دیدی غلاف تیغ را

کرد با بازوی تنها عصمت یکتا چه کار؟

«میثم» از خون جگر بنویس در دیوان خود

ساکنان نار را با جنّت الاعلی چه کار؟

شاعر:میثم

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران