شایسته است گر تو سر حرف وا کنی
مثل قدیم، شوهر خود را صدا کنی
این گونه که نمی شود ای باوفا عروس
در خانه ام برای وفاتت دعا کنی
دیشب دوباره زینبت از من سوال کرد
بابا چه می شود که طبیبی صدا کنی؟
من از ضریح زلف تو حاجت گرفته ام
باید دوباره آرزویم را روا کنی
من آرزو نموده ام ای دختر رسول
تو آرزوی خوب شدن از خدا کنی
طرز قیام تو چو رکوع است در نماز
وقت رکوع از چه قدت را دو تا کنی؟
سائل سراغ نان تنور تو را گرفت
وقتش رسیده فکر به حال گدا کنی
از گودی دو چشم تو روزم سیاه شد
زین کاسه ها تو خون به دل مرتضی کنی
آیا شود که از سفر خود حذر کنی؟
آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنی؟
شاعر:محمد سهرابی
- جمعه
- 2
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 6:26
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
محمد سهرابی
ارسال دیدگاه