ای سینه صاف و ساده ی من به فدات
این قامت ایستاده ی من به فدات
تا این که بمانی و همیشه باشی
یک سوم خانواده ی من به فدات
×××
پروانه ی شمع سحرت می گردم
ای کعبه خودم دور سرت می گردم
امروز به جبران نود زخم اُحد
بنگر که چگونه سپرت می گردم
×××
من رفتم از این خاك كه دریا باشد
مولای همه، همیشه مولا باشد
در پای علی موی سپیدم دادند
تا باشد از این پیر شدن ها باشد
علی اكبر لطیفیان
- جمعه
- 2
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 11:53
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه