• جمعه 2 آذر 03


اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(بعد از دو ماه دوری بسیار دخترم)

2637

بعد از دو ماه دوری بسیار دخترم

دلداده ای رسید به دلدار دخترم

 

دیدی که راست گفتم و ملحق شدی به من

دیدی رسید وعدۀ دیدار دخترم

 

طوبای قد کمانی بابا خوش آمدی

اتمام یافت سختی و آزار دخترم

 

دلتنگ مادرت شده بودی نگاه کن

چشمش به راه تو شده خونبار دخترم

 

ریحانه ای و قلب بهشت است جای تو

نه زیر دست و پای چهل خار دخترم

 

ای وای با امانتم آخر چه کرده اند

نفرین بر این جماعت بی عار دخترم

 

با آن همه سفارش و توصیه باورش

سخت است یک عزیز شود خوار دخترم

 

ماندم چه کینه ای مگر از تو وجود داشت

تا شهر را کند سرت آوار دخترم

 

ماندم چگونه شیر خدا دست بسته شد

جرمش چه بود حیدر کرار دخترم

 

والله من که اجر رسالت نخواستم

مزد چه بود ضربه مسمار دخترم

 

اصلاً مدینه با نوۀ من چه کار داشت

محسن کجا و آن در و دیوار دخترم

 

دیگر هر آنچه بود گذشت و تمام شد

بگذار تا بگویم از اسرار دخترم

 

بنشین نگاه کن که پس از سال های سال

این قصه ها شود همه تکرار دخترم

 

از تو به دختر پسرت ارث میرسد

چشمی کبود و بی رمق و تار دخترم

 

آن قدر مثل تو کتکش میزنند تا

گردد نیازمند پرستار دخترم

 

بنشین نگاه کن که برای سه ساله هست

جاماندنِ ز قافله دشوار دخترم

 

بنشین نگاه کن که رقیه چه میکِشد

از دست ضجر بعد علمدار دخترم

 

باران سنگ آید و می گوید عمه اش

خود را به روی ناقه نگهدار دخترم

 

علی صالحی

  • شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 4:30
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران