رفتی شکست دست و دل آسمانی ام
رفتی رسید نوبت قامت کمانی ام
رفتی و باز شد همه دست های پست
بابا حکایتی شده بی تو جوانی ام
«شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند »
خانه نشین شده همه زندگانی ام
خانه به جای یاس پر از بوی دود شد
تاول زده تمام تن ارغوانی ام
پهلو شکسته ، پیر ،زمین گیر و محتضر
رفتی و شد تمامی اینها نشانی ام
لعنت به آن که طفل مرا پیر کرده است
کار حسن شده همه شب روضه خوانی ام
محمد حسین رحیمیان
- شنبه
- 3
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:52
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه