همه ی هست و بود من بابا
ای تمام وجود من بابا
غم گرفته ز بعد داغ تو
همه ی تار و پود من بابا
ای پدر جان گل توام زهرا(۳)
مهر تو در آب و گلم بابا
بی تو خون گردیده دلم بابا
سوز داغ و مصیبت و ماتم
شرری زد به حاصلم بابا
ای پدر جان گل توام زهرا
بعد تو در سقیفه بنشستند
از تووحیدرتوبگسستند
بعد بیعت با دشمنت بابا
پهلوی دختر تو بشکستند
ای پدر جان گل توام زهرا
تو نبودی چه بر سرم آمد
اشک غم از چشم ترم آمد
به جای اشک از این مصیبتها
خون چشمان همسرم آمد
ای پدر جان گل توام زهرا
بعد توای پدر دلم خون شد
ظلم و کین بر علی چه افزون شد
به در خانه هیزم آوردند
تو ندیدی علی چه محزون شد
ای پدر جان گل توام زهرا
بر تسلای گل و ریحانه
زده آتش عدو در خانه
پشت در با ضرب لگد بابا
گلم پرپر شده به گلخانه
ای پدر جان گل توام زهرا
گل من از شاخه جدا گردید
جان ششماهه ام فدا گردید
زاینهمه درد و رنج و محنت ها
دخترت در شور و نوا گردید
ای پدر جان گل توام زهرا
- پنج شنبه
- 12
- دی
- 1398
- ساعت
- 14:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه