هيچكس نيست كه دستي به دعا بردارد
يا كه باري ز سر شانهي ما بردارد
هركه زخمي به تن از خيبر و خندق دارد
آمده تا كه از اين خانه دوا بردارد
حُرمت خانهي ما حُرمت بيتالله است
فاطمه با پدرش شأن برابر دارد
آنقدر زود درِ خانه پر از آتش شد
كه نشد صاحب اين خانه عبا بردارد
پسري شد سپر و مادري از پا افتاد
فضه آمد كه مگر فاطمه را بردارد
سورهي كوثر حيدر سر راه افتاده
كاش پا از سرِ قرآنِ خدا بردارد
با پرِ زخميِ خود راهِ سپاهي را بست
كه علي را ببرد خانه و يا ... بردارد
محمد بختیاری
- شنبه
- 3
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 6:3
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه