بس تیر دارد می کشد پهلو به بازو
یک گوشه شیری ریسمان در دست افتاده
یک گوشه هم افتاده یک آهو به بازو
این چه بهاری بود که رویید ،آن روز
در پشت در شاخه گل شب بو به بازو
شاید اگر دست تو را دشمن نمی زد
در کربلا دستی نشد بازو به بازو
دیگر شبیه آنچه در آن خانه رخ داد
بالا نخواهد رفت دستی رو به بازو
هنگام غسل تو سر یک زخم وا شد
حیدر نبرده تا به اکنون بو به بازو
شاعر : نادر حسینی
- یکشنبه
- 4
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 15:6
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه