گیسوی تورا کمی مرتب کردم
ازداغ تنور و طشت زر تب کردم
لبهات مشبک شده بود و بوسه
تقدیم ضریح سرخ زینب کردم
یتیم گلایه
چون زجردراین سپاه لجبازی نیست
دورازتو بهشت جای دلبازی نیست
از دخترکان شام هم دلگیرم
گفتند یتیم خارجی بازی نیست
شهیدبوریا
در پیش سر و حسرت پا داشتنش!
ازصحبت معجرش ابا داشتنش
میرفت که بی کفن شود مثل پدر
می مرد برای بوریا داشتنش
دردسوخته
در شام زغم ،روزبه روزم بدتر
ازهرچه زمین خورده هنوزم بدتر!
صدبار،همان شعلهءخیمه ، بهتر
ازآتش تازیانه، سوزم بدتر
- دوشنبه
- 5
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:48
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه