• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت رقیه(زخم ها خورده ام و چشم ترم می سوزد)

1194

زخم ها خورده ام و چشم ترم می سوزد
پلک زخمی شده ی چشم ترم می سوزد
خارها هم همه با دختر تو لج کردند
بی سبب نیست که پای سفرم می سوزد
ضربه از پشت که خوردم نفسم بند آمد
از همان شب به خدا این کمرم می سوزد
با عمو حرف بزن باز کند چشمانش
دل ندارم که ببینم قمرم می سوزد
وسط بازی شان دخترکان شامی
موی من بس که کشیدند سرم می سوزد
خواهشاً باز نکن صحبت بی معجریم
سر این حرف گشایی جگرم می سوزد
شاعر:مرتضی ملک محمدی

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 5:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران