قدم من _ نفس من _ زمین تـو _ هوا تـو
 به اینجا رسیده "مَـن"م با دو تا "تـو"
بیا شاید این بال هامان پریدند
 خدا را چه دیدی، تو حالا بیا _ تـو...
.برای پر و بالِ این جا نشینم
 كمی آسمان باش و منهم بـَرا _ تو
بیا اصلاً عمّه قضاوت كند، " این
 كه من زودتر خواب دیدم وَ یا تـو"
من و عمّه باید به زحمت بیفتیم
 برای تو و دیدن تـو ، چرا تـو ؟!
شكسته دل هر كه در این خرابه است
 خدا، آسمان، جبرئیل، عمّه، ما، تـو
به معراج هفت آسمانم رسیدم
 همین جا، همین كنج ویرانه با تـو
***
بیا تا كه گیسوی هم را ببافیم
 یكی من ، یكی تـو _ دو تا من، دو تا تـو
شاعر:علی اکبر لطیفیان
- دوشنبه
- 5
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 6:42
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
- 
                            علی اکبر لطیفیان

 
                 
                 
                
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه