بر طاق جنّان حك شده سیمای رقیه
خورشید اسیرِ رخِ زیبای رقیه
مهتاب كه شبها دل عالم برباید
یك نور ز رخسارِ دل آرای رقیه
دل در حرمش سجده كنان حلقه به گوش است
چون منتظرِ بخشش فردای رقیه
گر هر دو جهان ابر شود اشك بریزد
یك قطره ز هر آبله ی پای رقیه
هر کس نگذارم به دلم پای گذارد
زیرا كه حریم دلِ من جای رقیه
او راه رود اهلِ حرم مستِ نظاره
اشكِ پدرش از قد و بالای رقیه
در عمر خود کمش آیینه ی حضرت زهرا
این گونه  شباهت غم بابای رقیه
با این كه غم كرب و بلا سخت گران است
سنگین تر از آن ناله و غم های رقیه
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 17:53
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
- 
                            حسن ثابت جو

 
                 
                 
                
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه