• جمعه 2 آذر 03


شعر شهادت حضرت رقیه(شب بود و گرد غم به رخ ماه مانده بود)

1083

 شب بود و گرد غم به رخ ماه مانده بود
کنج دل شکسته ی او آه مانده بود
در سایه ی هجوم شب و عصر تشنگی
ابری به روی چهره ی یک ماه مانده بود
تا آن زمان که قافله ی دل برش رسید
ماننده یوسفی به دل چاه مانده بود
خورشید او میان خرابه طلوع کرد
تا لحظه ی غروب چه کوتاه مانده بود
منجی کشور دل آن زخم خورده بود
راسی که از تمامت یک شاه مانده بود
کابوس وار خاطره ی راه می گذشت
وقتی نشانه هایی از آن راه مانده بود
 

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران