• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت رقیه(دشمن خرابه را به تو آسان گرفته بود)

1457
1

 دشمن خرابه را به تو آسان گرفته بود
از من هزار بار ولی جان گرفته بود
سر بر اطاعت دل ِ مجنون گرفته بود
پایم اگر که راه ِ بیابان گرفته بود
حتی توان ِ سینه زدن هم نداشتم
این سینه حال ِ شام ِ غریبان گرفته بود
در پای ِ نیزه عطر تلاوت شنیده ام
دستم صفای صفحه ی قرآن گرفته بود
در کوفه خطبه می شکند دیدن ِ سرت
پیشانی ات توانِ سخنران گرفته بود
پایم شتاب را به صف ِ بوته های ِ خار
از تازیانه هایِ شتابان گرفته بود
اینجا به انتظار دلم طعنه می زند
چوبی که بوسه از لب و دندان گرفته بود
عمرم به قد سورۀ کوثر مجال داشت
آری سه آیه بود که پایان گرفته بود
رؤیای وصل بر سر ِ دختر خراب شد
آن شب خرابه ، جلوۀ باران گرفته بود
**

 

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران