• جمعه 2 آذر 03


شعر شب سوم شهادت حضرت رقیه(هي نقشه مي كشند كه بلوا به پا كنند)

1071

هي نقشه مي كشند كه بلوا به پا كنند
من را به درد بي پدري مبتلا كنند
اينها تمام از پدرت زخم خورده اند
پس آمدند از دل خود عقده وا كنند
گفتند:-تا كه سر ببرند از تو-مي شود
از دختري سه ساله پدر را جدا كنند
تنها به كشتن تو رضايت نمي دهند
اي كاش بعد از اين بدنت را رها كنند
انگشتر تو كاش به دست رقيه بود
تا بيشتر حقارت خود بر ملا كنند
در بين كوچه باز نشد عقده هاشان
آنقدر مي زنند تنم را سيا كنند
هي مي كشند موي مرا چادر مرا
شايد كه زخم كهنه خود را دوا كنند
من كودكم ز عمه من كاش بگذرند!
وز رشته هاي چادر زينب حيا كنند
قرآن بخوان كه بين حسينيه شيعه ها
صف بسته اند تا كه به ما اقتدا كنند
شاعر:محسن ناصحی

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران