بر تو چه رفته که سر و رویت عوض شده
مویت سپید گشته و مویت عوض شده
انگار خیمه های شما سوخته ،عزیز
ای یاس من چقدر تو بویت عوض شده
پیداست تشنه بوده ای و گریه کرده ای
آخر ببین صدای گلویت عوض شده
خواهر نترس تیر سه شعبه نمی زنند
این روزها مرام عدویت عوض شده
اینقدر هم بهانه ی بابا مگیر ،نه
امشب چقدر خلق و خویت عوض شده
یک سر برو به علقمه خالی زلطف نیست
ببین چقدر شکل عمویت عوض شده
سه ساله که خضاب نکرده است تا کنون
من را ببخش آب وضویت عوض شده
ما در خرابه ایم سری هم به ما بزن
امشب گدای هر شب کویت عوض شده
شاعر:نادر حسینی
- سه شنبه
- 6
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:3
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه