• جمعه 2 آذر 03


شعر طفللان حضرت زینب(برگرد سمت خیمه ها … تنهای تنها)

2797
-1

 برگرد سمت خیمه ها … تنهای تنها
من بی تو خواهم مرد ای آقای تنها
آماده کردم هرچه باشد را برایت
آورده ام عون و محمد را برایت
***
حالا که پر، وا می کنند آقا نگو نه
آقا بزرگی کن بیا حالا نگو نه
راضی نشو با گریه برگردند خیمه
هرآنچه می خواهی بگو اما نگو نه
من یادشان دادم که پیش تو بگویند:
"  دایی به جان مادرت زهرا … نگو نه"
***
حالا رها هستند و میدان روبروشان
پای رکاب تو شهادت آرزوشان
آن طور تربیت شدند این ها که بی تو
پایین نخواهد رفت آبی از گلوشان
خونی که جاری می شود از جسم آنها
در بین مقتل می شود آب وضوشان
***
دل کنده ام از دسته گل هایم برادر
حالا چنان کوهی سر پایم برادر
پنهان نگشتم تا که اشکم را نبینی
همواره با این اشک پیدایم برادر
تا که خجالت را نبینم در نگاهت
از خیمه ام بیرون نمی آیم برادر
شاعر:مجتبی حاذق

  • سه شنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران