آورده ام نذر علی اکبرش کنم
نذر علی نشد سپر حنجرش کنم
گل های باغ زندگی ام را یکی یکی
نذر دهان خشک علی اصغرش کنم
در راه او برای خدا دلخوشی خود
نذر دل شکسته ی آب آورش کنم
آورده ام گل پسران ام برای چه ؟؟
آورده ام تا که فدای سرش کنم
اصلا بزرگ کردم شان من به این امید
سربازهای کوچک این لشگرش کنم
او دست رد به سینه ی خواهر نمیزند
میخواست یادی هم فقط از مادرش کنم
- چهارشنبه
- 7
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:26
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه