• یکشنبه 2 دی 03


شعر طفلان حضرت زینب(س)(بغض نگاه خسته تان، ای مسیح من)

1028

بغض نگاه خسته تان، ای مسیح من
مانند سنگ؛ شیشه ی قلب مرا شكست
 دار و ندار زندگیم نذر خنده ات
غصه نخور، كه ارتش زینب هنوز هست
**
 در راه پاسداری آیین كردگار
 عمریست در كنار شما ایستاده ام
 این بچه های دست گلم را ز كودكی
 من با وضو و حبّ شما شیر داده ام
**
 سر مست باده های طهورایی توأند
 شمشیرِ دستِ هر دو شان تیز و صیقلی است
 پروانه وار منتظر اذنِ رفتنند
 رمز شروع حمله شان ذكر یا علیست
**
 ای پادشاه - تا تو رضایت دهی- ببین
 سر بند یا علی به سر خویش بسته اند
 بر فوت و فن نیزه و شمشیر واقف اند
 چون پای درس ساقی لشگر نشسته اند
**
 عباس گفته: خواهرمن! مرحبا به تو
 این مردهای كوچك تو، شیر شرزه اند
 مبهوت سبك جنگ و رجزهایشان شدم
 شاگردهای اول پرتاب نیزه اند
**
 گفتم به بچه های عزیزم كه تا ابد
غمگین زخم سینه ی یك یاس پرپرم
 تا آخرین نفس به عدو تیغ می زنید
 با نیت تلافی سیلی مادرم
**
 در آزمون صبر و محن، مادر شما
 با نمره ی قبولی تان گشت رو سپید
 در دفتر كرامت من دست حق نوشت
ای دختر شهید، شدی مادر شهید
شاعر:وحید قاسمی

  • چهارشنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:2
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران