• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت قاسم بن الحسن(می خواستند ملائکه وقف غمت کنند)

1110

 می خواستند ملائکه وقف غمت کنند
جایی کنار دست خودم محرمت کنند
از پاکی ات شنیده و حالا قرارشد
اینجا کنار دجله تو را زمزمت کنند
لب تشنه می روی که مرا جان به لب کنی؟
باران شدی که بر سرمان نم نمت کنند؟
از اولش که حرف عسل خوردن تو بود
اصلا قرار بوده تو را در همت کنند
جان عمو نقاب خودت را تکان مده
راضی مشو شبیه خودم پرچمت کنند
نجمه کنار خواهر من گریه می کند
تا اندکی به نیزه تو را محکمت کنند
ارثی که برده ای تو زمادربزرگ خود
باعث شده در اوج جوانی خمت کنند
اصلا قرار بوده تو را پیش چشم من
مثل علیٍ اکبر لیلا کمت کنند
 

  • پنج شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 7:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران