اى عمو فتح نمایان کردم
دشمنان را همه حیران کردم
اى عمو در بر تو گویم فاش
آمدم تا که بگیرم پاداش
تن بىتاب مرا تاب بده
مزد پیروزى من آب بده
تو که جاى پدر من بودى
تو که چون تاج سر من بودى
بشتاب و تن من پیدا کن
حکم سربازى من امضا کن
باغبان سوى میدان رو کن
گل پرپر شدهات را بو کن
بین چگونه به تو قربان شدهام
پایمال سم اسبان شدهام
اى گل پرپر بدست کیستى
بوى تو مىآید و خود نیستى
گشته از زخم فزون بانگ تو کم
یا عسل چسبانده لبهایت بهم
من نگویم با عمو کن گفتگو
لب گشا یکبار و یک عمو بگو
شاعر:علی انسانی
- شنبه
- 10
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:16
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه