این گل تر ز چه باغی ست که لب خشکیده ست؟
نو شکفته ست و به هر غنچه لبش خندیده ست
روبرو همچو دو مصراع، دو ابرویش بین
شاه بیت است و حق از شعر حسن بگزیده ست
دید چون مشتری اش ماه شب چاردهم
سیزده بار زمین دور قدش گردیده ست
عازم بزم وصال است، و حسن نیست دریغ!
تا که در حسن ببیند چه بساطی چیده ست
سیزده آیه فقط سوره عمرش دارد
نام اخلاص براین سوره، وفا بخشیده ست
حسرت پاش به چشمان رکاب است هنوز
این نهالی است که بر سرو، قدش بالیده ست
سینه شد مجمر و اسپند، ز دل-مادر ریخت
تا قیامت قد خود دید کفن پوشیده ست
گفت، شرمنده احسان عمویم همه عمر
او که پیش از پسر خویش مرا بوسیده ست
تن چاکش به حرم برد عمو، عمه بگفت
خشک آن دست که این لاله تر را چیده ست
- شنبه
- 10
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:34
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه