• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت قاسم بن حسن(اگر چه لعل تو آب و تن تو تاب ندارد)

1341

اگر چه لعل تو آب و تن تو تاب ندارد
دلت هوای دگر غیر روی باب ندارد
تو آن نه ای که جواب عموی خویش نگویی
لبت ز بی رمقی نیروی جواب ندارد
نمی رسید اگر بر رکاب پای تو، جا داشت
که چشمِ قابل پای تو را رکاب ندارد
دو نرگس تو به خوابند و مادر تو نداند
که بخت او سر برخواستن ز خواب ندارد
اگر شده تن تو پای مال اسب چه باکت
که غم ز بوتهٔ آتش طلای ناب ندارد
ولی بگوی به گل چین تلاش بیهُده داری
گلی که آب نخورده دگر گلاب ندارد
ذبیح، پا به زمین سود و یافت چشمه زمزم
تو پا مسای، عمو دسترس به آب ندارد
شاعر:علی انسانی

  • شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 4:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران