لاله خونين رخ اين آتشين صحرا منم غنچه عطشان که سوزد بر لب دريا منم
ميبرد همراه قرآن ، سوي ميدانم پدر چون که عترت را ، بقرآن ، مختصر معني منم
اشک ريزد مادرم ، از ديدن لبخند من غنچه خندان که شد پرپر درين صحرا منم
من که يا رب ميشدم سيراب ، از يک جرعه آب کشتة لب تشنة بي شير عاشورا منم
آنکه در دست پدر ، جان داده در ميدان جنگ پيش چشم مادر غمديده اش ، تنها منم
ختم شد با نام من ، طومار اصحاب حسين چون به اسناد شهادت ، مختصر امضاء منم
ميرود برني سرم ، تا شام ، همراه رباب اصغرم ، با اکبر اما همره و همپا منم
کس نکشته کودک ششماهه معصوم را در شهادت ، يادگار محسن زهرا منم
قلب ثاراله منم ، ز آن قبر من شد سينه اش آنکه دارد مدفني والاتر از والا منم
هر کسي گريد ( حسانا ) از غم امروز من خود رهائي بخش او ، از آتش فردا منم
شاعرز:حبیب چابچیان
- شنبه
- 10
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 16:32
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه