غنچه پرپر من گو که گناه تو چه بود
پاره پیکر من گو که گناه تو چه بود
باورم نیست سرت را به سر نیزه زدند
آخر ای اصغر من گو که گناه تو چه بود
چون که دیدم پدرت خاک به رویت می ریخت
سوخت پا تا سرمن گو که گناه تو چه بود
دشمن سنگ دلت سر ز تنت کرده جدا
نیست این باور من گو که گناه تو چه بود
آب هم گر به تو می داد عدو میمردی
نور چشم تر من گو که گناه تو چه بود
- دوشنبه
- 20
- آبان
- 1392
- ساعت
- 14:20
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه