• جمعه 2 آذر 03


شعر حضرت علی اصغر(گریه ها حلقه شدند پا به ركابش كردند)

1637
1

 گریه ها حلقه شدند پا به ركابش كردند
دست ها چنگ زنان مرد ربابش كردند
مادر تشنه ی شش ماهه خود اقیانوس است
ربِّ آب است و در این جلوه سرابش كردند
بی زره آمده از بسكه شهامت دارد
كس حریفش نشد و زود جوابش كردند
تیر مرد افكن و بر طفلك شش ماهه زدند
یعنی اندازه ی عباس حسابش كردند
زودرس بود، بزرگ همه ی قوم شدن
چون خدا خواست بدین شیوه خضابش كردند
سر شب شیر نمی خورد، نمی خفت علی
این كه خوابیده، گُمانم كه عتابش كردند
شورِ چشم تر او داشت اثر می بخشید
كوفیان هلهله كردند و خرابش كردند
باخت چون سر، به تراش نوك نی منزل كرد
این نگین را ز درون برده ركابش كردند
بعد از این خاك سرِ هرچه ثواب است كه قوم
هر چه كردند به شه بهر ثوابش كردند
نخریدند دله سوخته ی سلطان را
لیك اصغر جگری داشت كه آبش كردند
شاعر:محمد سهرابی

  • شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران