• چهارشنبه 12 اردیبهشت 03

 سید پوریا هاشمی

یا باب الحوائج مددی -(درعرش خدای حی داور)

886

درعرش خدای حی داور
مکتوب شدست با خط زر
شد دین خدا رهین ارباب
شد کرببلا رهین اصغر
نوزاد ولی بزرگ تاریخ
شش ماهه ولی حسین دیگر
هرچند که کوچک ست دستش
صدها گره وا کند به محشر
در آل علی همه بزرگ اند
مانند علیِ اکبر اکبر!
در قافله ی حسین خورشید
بر خیمه گه رباب محور
اول ز همه قیام کرده
هرچند رسیده است آخر
یک خطبه بدون حرف خوانده
شرحش بشود هزار منبر
تا دید غریبی پدر را
افتاد ز گاهواره با سر
خشکی لبش عزای زینب
بدخوابی او بلای مادر
امروز ولی به دست بابا
با دیده ی تر زده به لشگر
برخواسته حرمله به قصد
پاشیدن حنجر کبوتر
کس دیده مگرکه دست گلچین
نیزه بزند به سیب نوبر
یارب چه کند حسین حالا
تیرست به قد او برابر
اوضاع سر از گلوش بدتر
اوضاع گلو ز سینه بدتر
 قنداق مزاحم پرش شد
تاکه بزند دوباره پرپر
سر ذبح شدست گوش تا گوش
این تیر نبود بود خنجر
مانده وسط رباب و لشگر
ای وای بحال مرد مضطر
گفتند حسین رفته آن پشت
پنهان بکند به خاک گوهر
ای کاش که تا ابد نیاید
مردی بشود خجل ز همسر..

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران