در آن زمان كه كودك من شير خواره بود
با هر بهانه اي دل من از شما سرود
هي قصه گفتمش كه – لالا علي علي
در وقت خواب قصه بجز كربلا نبود
آه اي پسر بدان عطش بود و تشنگی
قحطی آب .... بارش باران شبیه رود
***
در ذهن كودكم سوال تا هميشه ماند
آيا كه تير قدً علي بود يا نبود ؟!
خوابش گرفت كودك و من گريه ام گرفت
اشكي كه خواب ز دو چشمان من ربود
ديگر زپا فتاد امانش بريده است
شاعر كه ازبزرگيتان داشت مي سرود
شاعر:یاسر مسافر
- یکشنبه
- 11
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:57
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه